بدون شك سخنان معصومان و ائمه اطهار عليهمالسلام هماره روشنگر معناي آيات نوراني قرآن كريم بوده است. در اين سلسله مقالات برآنيم با مشعل فروزان بيانات حضرت امام باقرالعلوم عليهالسلام آسمان معرفت را بشكافيم و چندگام به حقيقت نزديك شويم.
قرآن درباره مجرمان و گناهكاران جسور كه به بهانههاي واهي از اجابت دعوت الهي سرباز ميزنند، ميفرمايد:
«كلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهم ما كانُوا يكسبون»(1)
چنين نيست كه آنها گمان ميكنند، بلكه كارهايشان همچون زنگاري بر دلهايشان نشسته است. (و از درك حقيقت محروم گشتهاند.)
امام باقر عليهالسلام درباره اين آيه ميفرمايد:
هيچ بنده مؤمني نيست مگر آنكه در قلبش يك نقطه سفيد (و نوراني) وجود دارد، پس آنگاه كه از وي گناهي سرزند، در ميان آن نقطه سفيد، نقطه سياهي ايجاد ميگردد. پس اگر توبه كند، آن سياهي رخت بر ميبندد؛ و اگر در گناهان غوطهور گردد، بر سياهي افزوده ميشود تا آنكه تمام سفيدي را ميپوشاند. وقتي سفيدي پوشانده شد، دارنده چنين دلي ديگر هرگز روي سعادت را نخواهد ديد و اين است معناي سخن خداوند كه ميفرمايد: «كلاّ بل ران علي قلوبهم ما كانوا يكسبون»(2)
در موارد متعددي از قرآن به آياتي برميخوريم كه يهود را به پيروي از قرآن فرا ميخواند، در يكي از اين آيات ميخوانيم: «به آنچه نازل كردهام (قرآن) ايمان آوريد كه تأييد و تصديق كننده كتابي است كه شما با آن سروكار داريد (توارت) و نخستين كافر به آن نباشيد و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد و تنها در برابر من تقوا پيشه سازيد.»(3)
امام باقر عليهالسلام در مورد شأن نزول آيه فوق ميفرمايد:
براي حُيّيبن اخطب و كعب بن اشرف و گروهي ديگر از عالمان يهود، هر ساله مجلس ميهماني بسيار مجللي از طرف يهوديان ترتيب داده ميشد. اين افراد راضي نبودند، با تصديق و تأييد قرآن، آن منافع را از دست بدهند. به همين جهت تورات را تحريف كرده، آياتي از آن را، كه در زمينه اوصاف پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله بود، به بهاي ناچيز (مجالس و يا پولهايي كه به جيب آنها سرازير ميشد) فروختند.(4)
همان طور كه ميدانيم روحيه سركشي و نافرماني از دستورهاي الهي و علاقه شديد به مال دنيا از ويژگيهاي يهود بود و آياتي از قرآن بدانها اشاره كرده است، ماهيگيري در شنبه يكي از مظاهر اين علاقه است:
خداوند به يهود فرمان داده بود روز «شنبه» را تعطيل كنند؛ اما گروهي از آنها كه كنار دريا ميزيستند و مشمول حكم الهي بودند، دلشان نميآمد آن روز از ماهيهاي فراوان و چشمگير بگذرند. اتفاقاً روزهاي شنبه ماهيهاي بيشتري ميآمد. آنها با ترفند و حيلهگري روز شنبه نيز ماهيگيري ميكردند تا آنكه عذاب خدا آنها را فرا گرفت. در همين زمينه در قرآن چنين ميخوانيم: قطعاً حال كساني (يهودياني) كه در روز شنبه نافرماني كردند، دانستيد. (و نيز به عذاب ما آگاه شديد كه) به آنها گفتيم: همچون بوزينگان طرد شده در آييد و آنها چنين شدند.(5)
در آيه بعد از آن ميفرمايد: ما اين جريان را مجازات و درس عبرتي براي پيش روي آن واقعه (مابين يديها) و پشت آن (ماخلفها) قرار داديم.(6)
امام باقر عليهالسلام در توضيح مابين يديها و ماخلفها ميفرمايد: (مقصود از «مابين يديها»، نسل آن زمان و مراد از «ماخلفها» ما مسلمانان هستيم. يعني اين درس عبرت مخصوص بنياسرائيل نبود و همه انسانها را شامل ميشود.»(7)
در مرحله عمل روشن ميشود هر فرد چه كاره است و تنها ادعاي ايمان كافي نيست. آيا ميتوان باور كرد: كسي ايمان به خدا داشته باشد اما با دشمنان خدا دست دوستي دهد و آنها را محرم اسرار خويش سازد؟ در قرآن ميخوانيم: آيا گمان كردهايد به خود واگذار ميشويد و خداوند كساني را كه جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان محرم اسراري نگرفتهاند، معلوم نميدارد؟ و خداوند بدانچه انجام ميدهيد آگاه است.(8)
امام باقر عليهالسلام درباره آيه فوق فرمود:
جز خدا محرم اسراري نگيريد كه در اين صورت مؤمن نخواهيد بود. هماناهر سبب و نسب (قرابت) و محرم اسرار گرفتن و بدعت و شبههاي بريده خواهد شد مگر آن چيزي كه قرآن آن را اثبات كرده است. (يعني تقوا)(9)
بگرديد بيآزمايش رها؟ گمان مينماييد آيا شما
مقام شما را به سعي و تلاش نكرده خدا تا به امروز فاش
كه از غير يزدانِ خود دست شست كدامينتان هست مؤمن درست
بجز مؤمنان و بجز مصطفي نگيرد دگر دوست غير از خدا
بود آگه از رازهاي ضمير(10) به هركارتان هست يزدان خبير
در قرآن ميخوانيم: او خدايي است كه خورشيد را مايه روشنايي و ماه را نوربخش قرار داد؛ هوالذي جعل الشمس ضياء والقمر نوراً.(11)
امام باقر عليهالسلام درباره آيه فوق چنين ميفرمايد:
خداوند زمين را به نور محمد صلياللهعليهوآله روشن ساخت، همانگونه كه با نور خورشيد آن را روشن گرداند. به همين جهت، محمد صلياللهعليهوآله را به خورشيد و وصياش علي عليهالسلام را به ماه تشبيه كرده است.(12)
حمله به رهبري امت اسلامي يكي از ترفندها و نقشههاي اصلي دشمنان دين است كه از همان صدر اسلام در صدر توطئههاي آنها قرار داشته است. در همين زمينه در قرآن ميخوانيم:
«منافقان از آن بيم دارند كه آيهاي عليه آنها نازل شود و به آنها از اسرار درونشان خبر دهد.»(13)
(اي پيامبر به آنها) بگو: استهزا و تمسخر كنيد، خداوند آنچه را از آن بيم داريد آشكار ميسازد.
و اگر از آنها بپرسي، (در توجيه كارشان) ميگويند: ما شوخي ميكرديم و بازي. بگو: آيا خدا و آيات او و پيامبرش را مسخره ميكنيد؟(14)
بگو: عذرخواهي ديگر سودي نداريد. شما پس از ايمان آوردن كافر شديد، اگر گروهي از شما را (به خاطر توبه) ببخشيم، گروه ديگري را عذاب خواهيم كرد، زيرا آنها مجرمند.(15)
امام باقر عليهالسلام در شأن نزول آيات فوق ميفرمايد:
گروهي از منافقان در جلسهاي سرّي براي كشتن پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله نقشه كشيدند كه پس از برگشتن از جنگ تبوك در يكي از گردنههابه صورت ناشناس كمين كنند؛ شتر حضرت را رَم دهند و حضرت را به قتل رسانند. خداوند پيامبرش را از اين نقشه مطّلع ساخت و حضرت نيز دستور داد گروهي از مسلمانان مراقب باشند تا آنها را متفرق كنند. هنگامي كه پيامبر صلياللهعليهوآله به محل مورد نظر (گردنه) رسيد، عمار مهار شتر حضرت را در دست داشت و حذيفه از پشتسر، آن را ميراند. در اين هنگام، منافقان با صورتهاي پوشيده هجوم آوردند. پيامبر صلياللهعليهوآله به حذيفه فرمود: به صورت مركبهاي آنها بزن تا دور شوند و حذيفه نيز چنين كرد. هنگامي كه پيامبر صلياللهعليهوآله به سلامت از گردنه گذر كرد، به حذيفه فرمود:
آنها را شناختي؟ گفت: خير، هيچ كس را نشناختم. سپس رسول خدا صلياللهعليهوآله نام همه آنها را برشمرد. حذيفه گفت: اكنون كه چنين است چرا گروهي را نميفرستي آنها را به قتل رسانند؟
فرمود: «دوست ندارم عرب بگويند هنگامي كه محمد بر يارانش پيروز شد به كشتن آنها پرداخت.»(16)
افرادي كه درآمد زياد نداشتند و به قول امام خميني قدسسره «از پابرهنگان بودند» مخلصترين ياران پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله شمرده ميشدند. آنها از ديار خود دل كنده، به خدا دل بسته بودند، در ميدانهاي كارزار از جان مايه ميگذاشتند و وقت نداشتند تا دنبال منافع شخصي و سفرهاي تجارتي بروند و براي خود كاخ بسازند. لذا خداوند منّان به مسلمانان دستور داده بود تا به اين دسته از برادران خويش كمك مالي كنند. در همين زمينه در قرآن ميخوانيم:
(انفاق شما، مخصوصاً بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا در تنگناي (اقتصادي) قرار گرفتهاند، نميتوانند مسافرت (تجارت) كنند. و ناآگاهان آنها را، از شدت خويشتنداري، بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهرههايشان ميشناسي و هرگز با اصرار از مردم چيزي نميخواهند؛ و هرچيز خوبي را در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.(17)
امام باقر عليهالسلام فرمود: اين آيه درباره «اصحاب صُفّه» نازل شده است. كنار مسجدِ (پيامبر صلياللهعليهوآله ) روي صفّهاي (سكوي بزرگي) جاي داشتند... و خداوند به مردم دستور داد از كمك به اين دسته از برادران خود دريغ نورزند. آنها نيز چنين كردند.(18)
6 ـ بقره، آيه 66.
11 ـ يونس، آيه 5.
15 ـ آيه 66.
9 ـ اصولكافي،ج 1،ص 59.
13 ـ توبه، آيه 64.
16 ـ مجمعالبيانذيلآياتفوق.
18 ـ تفسير ابوالفتوح رازي، ذيل آيه 273 بقره.
10 ـ مجد
14 ـ آيه 65.
12 ـ نورالثقلين، ج 1،ص 36.
1 ـ مطفّفين، آيه 14.
2 ـ اصول كافي، ج 2، باب الذنوب، ح 20.
3 ـ بقره، آيه 41.
4 ـ مجمع البيان، ذيل آيه 41 سوره بقره.
5 ـ بقره، آيه 65.
7 ـ مجمع البيان، ذيل آيه 66 سوره بقره.
8 ـ توبه، آيه 16.
9 ـ اصول كافي، ج 1، ص 59.